پرسشنامه منبع کنترل والدینی کمپیز

| عمومی | تعداد سوالات 47

این پرسشنامه از 47 گویه و 5 خرده مقیاس:

درجه تأثیر والدینی (10 سوال)،

مسئولیت والدینی (10 سوال)،

کنترل فرزندان بر زندگی والدین (7 سوال)،

باور والدین به تقدیر و شانس (10 سوال)،

کنترل والدین بر رفتار فرزندان (10 سوال) تشکیل شده است که به منظور سنجش منبع کنترل والدینی به کار می رود.



1.

وقتی من برای فرزندم انتظاراتی را تعیین می کنم، همیشه یقین دارم که می توانم او را در انجام دادن آنها کمک کنم.

2.

من اغلب می توانم رفتار فرزندم را در موقعیت ها پیش بینی کنم.

3.

وقتی که فرزندم عصبانی می شود، اگر آرام باشم معمولاً می توانم به او رسیدگی کنم.

4.

هر کاری که انجام می دهم، تأثیر اندکی روی رفتار فرزندم دارد.

5.

اینکه چقدر والدین سخت تلاش کنند اهمیت ندارد، بعضی از بچه ها هرگز یاد نمی گیرند که چگونه رفتار کنند.

6.

فرزند من معمولاً راه خودش را می رود، پس چرا تلاش کنم.

7.

وقتی که چیزی بین من و فرزندم اشتباه شود، من می توانم آن را درست کنم.

8.

والدین باید با مشکلات فرزندانشان رو به رو شوند، چون در نظر نگرفتن آنها و بی توجهی باعث حل آنها نمی شود.

9.

همیشه عاقلانه نیست که از فرزند خود انتظارات زیادی داشته باشم، چون به هر حال خیلی از مسائل منجر به خوشبختی یا بدبختی می شوند.

10.

اگر فرزند شما اوقات تلخی کرد، مهم نیست چه تلاشی می کنید، ممکن است مجبور به تسلیم شوید.

11.

من مسئول رفتار فرزندم هستم.

12.

افراد لایقی که نتوانستند والدین خوبی بشوند، از فرصت های خودشان استفاده نکردند.

13.

مشکلات رفتاری فرزند من، تقصیر کسی نیست جز خود من.

14.

والدینی که بچه هایشان آنها را درمانده می کنند، از بهترین تکنیک های والدینی استفاده نکرده اند.

15.

چیزی به عنوان بچه خوب یا بد وجود ندارد، چیزی که وجود دارد والدین خوب یا بد است.

16.

والدینی که نمی توانند بچه هایشان را عادت بدهند که به حرف آنها گوش دهند، نفهمیده اند که چگونه با بچه ها رفتار کنند.

17.

اگر والدین مهارت های فرزندپروری بهتری داشتند، فرزندان مشکلات رفتاری پیدا نمی کردند.

18.

مشکلات رفتاری بچه ها اغلب به دلیل اشتباهاتی است که والدین مرتکب شده اند.

19.

وقتی فرزندم خوب رفتار می کند، به خاطر این است که به تلاش های من جواب می دهد (رفتار خوب او ناشی از تلاش های من است).

20.

موفقیت یا عدم موفقیتی که من به عنوان یک والد داشتم، مستقیماً در نتیجه رفتار خودم است.

21.

من احساس می کنم هر اتفاقی که در زندگی من می افتد، بیشتر به خاطر تصمیماتی است که فرزندم می گیرد.

22.

فرزند من زندگی من را کنترل نمی کند.

23.

حتی اگر فرزند بارها کج خلقی کند، والد نباید تسلیم او شود.

24.

فرزندم بر تعدادی از دوستانم تأثیر می گذارد.

25.

وقتی در قبال فرزندم اشتباه می کنم، معمولاً قادرم آن را اصلاح کنم.

26.

برای من آسان است که به طور مستقل عمل کنم و از تلاش های فرزندم برای کنترل کردن خودم جلوگیری کنم.

27.

زندگی من به طور عمده تحت کنترل فرزندم است.

28.

کسی نمی تواند بدون نقض حقوق، والد موثری باشد.

29.

وراثت، نقش اصلی را در تعیین ویژگی های شخصیتی فرزند ایفا می کند.

30.

نه فرزندم و نه من، مسئول رفتارهای خود نیستیم.

31.

موفقیت در سر و کار داشتن با بچه ها به نظر می رسد بیشتر تحت تأثیر مسئله ی خلق و خو، احساسات و شخصیت بچه ها باشد تا عملکرد والدین.

32.

برای اینکه طرح هایم عملی شوند، مطمئن می شوم که با خواسته های فرزندم تناسب داشته باشد و ضدیت با آنها نداشته باشد.

33.

من فقط یکی از والدین خوشبخت هستم، که بچه ی خوب دارند.

34.

بیشتر والدین نمی فهمند که بچه های آنها تا چه حد از حوادث اتفاقی تأثیر می پذیرند.

35.

والدین خوب بودن اغلب به این بستگی دارد که به اندازه کافی خوش شانس بوده و بچه خوبی داشته باشی.

36.

من اغلب در مورد بچه ام به این نتیجه رسیده ام که هر اتفاقی باید بیافتد، می افتد و من در این زمینه نقش خاصی ندارم.

37.

سرنوشت با من یار بود، اگر من بچه بدی داشتم، نمی دانستم که چه کار باید می کردم.

38.

زیاد سخت نیست که ذهنیت فرزندم را نسبت به برخی مسائل تغییر بدهم.

39.

گاهی اوقات رفتار فرزند من بیش از آن است که من بتوانم آن را اداره کنم.

40.

گاهی اوقات احساس می کنم که به قدر کافی بر مسیری که فرزندم برای زندگی اش در پیش گرفته، کنترل ندارم.

41.

من همیشه احساس می کنم توسط فرزندم تحت کنترل هستم.

42.

گاهی اوقات احساس می کنم که رفتار فرزندم ناامید کننده است.

43.

اغلب آسان تر است که اجازه بدهم فرزندم راه خودش را برود، تا اینکه با کج خلقی سازش کند.

44.

من به فرزندم اجازه می دهم که در هر کوششی کامیاب شود.

45.

من پی برده ام که بعضی اوقات فرزندم می تواند من را به انجام کاری وادار کند، که نمی خواستم آن را انجام دهم.

46.

فرزندم اغلب به شیوه ای متفاوت از آنچه که من می خواهم، رفتار می کند.

47.

بعضی اوقات که خسته هستم، به فرزندم اجازه می دهم کارهایی را انجام دهد که معمولاً اجازه نمی دهم.